شبنم اشک ...
سلام بر اشک پر خون شبنم ...........
سلام بر باران سلام بر یاران پر اشک سلام برقطرات پرخون سرخ
سلام بر .......
باد صبا نسیم فشان می تراود طوفان غرشکنان به دنبال صورت سپید کودک مظلومی می گردد تا سیلی گرم خود را نثار
گونه سرد کودک نماید
بهار در راه است برف در فکر آب نشدن خورشید رخصت فکر را از سرمای برف میگیرد برف بدون سرمایش گرما را در وجود
لمس می کند وای لحضه فنا فرا رسیده است
همه فریاد می زنند امام می آید البته فریاد نه ندا
امین زمین وزمان خواهد آمد
گریه کودک دیگر روی گونه توان یخ ندارد
گل بوته های خشکیده بوی شبنم می دهند
دلها هوای پرواز دارد بدون پر
دل هوای تاریکی دارد با رنگ غم
قصه دل شنیدنی است از بغض هجران
نوشیدن شهد رفتن با هر نامی برای وطن خوش است واشکبار
برای امروز ...
سلام مرسی که به وبلاگ اومدید وبلاگ شما هم جالب بود. موفق باشید و بازم سر بزنید!
سلام وبلاگ خوب و قشنگی داری.با اجازه لینک شدی سری به من بزن دوست عزیز
سلام مظالبتان بسیار زیبا وعالی بود . امیدوارم همواره موفق باشید
سلام ممنون که به من سرزدین.ان شاالله موفق و موید باشید.[گل]
سلام حالتون خوبه؟ نوشته هاتون واقعا قشنگن ممنون بازم به من سر بزنیدا! منتظرم[گل]
مرسی از اینکه به وبلاگه من سر زدی و نظر دادی... شما هم وبلاگه پر محتوائی داری. امیدوارم همیشه ائامه داشته باشه. من شما رو لینک کردم... اگه موافق باشید شما هم وبلاگه من رو لینک کنید. موفق باشی دوست عزیز... Dimah [گل]
سلام امین مچکرم که به من سر زدی یا حق.
نه ! هرگز شب را باور نكردم چرا كه در فراسوهاي دهليزش به اميد دريچه اي دل بسته بودم ... مطالبتون بسیار زیبا هستند....همچنان موفق باشید[گل]